"خلیفه الله"

ساخت وبلاگ

ای که در بالا نشستی بی جواب از کرده ات هیچ میدانی که دست توست نان مردم ات؟ شرط کسب و کار و تولید و معیشت ای امیر آشتی با یک جهان است و دلی سازش پذیر اقتدار و عزت ملت ، نه در بغض است و کین بلکه در کردار نیک است و کلام دل نشین عاقلان را پیش باید راند و طرحی نو گشود اینکه مرگ دیگران خواهیم،کی دُربی گشود؟ این تقابل با رئیس منتخب بی مهری است رای ملت ، اعتلاء و اقتدار ملی است آنکه فرمودید از پنجاه و نه ،حرفی درشت روح روحانی کجا ؟ ملعون بر بن کرده پشت؟ حاصل برجام ، فرجام شرارت خواهی است صحه بر نیکی ما و برجهان آگاهی است کدخدا نالایق و مست است و ما هم اگهیم زین سبب تدبیر را بر عاقلان ، بسپرده ایم کار زار جنگ را ملت چوشیر و اژدر است لیک دفع شر نمودن ، ابتکاری بهتر است ذلت و تسلیم را کی ماپذیریم؟ ای ملک؛ راه، اصلاحات و تدبیر است ، لیکن بی کلک "امیرانی" "خلیفه الله"...ادامه مطلب
ما را در سایت "خلیفه الله" دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dmzamiranib بازدید : 1 تاريخ : يکشنبه 2 بهمن 1401 ساعت: 17:19

 

بیا کرم کن و آخر بزن به دل سنگی
سخن زدل چو بگویم ، به پا شود جنگی

به گوش دیده شنو ،صدای زردی من
که من طلب نکنم ، زگلرخان "رنگی"

هوای تب زده ام را ،نمیشود شوری
تو از صداقت و مستی ، بنواز، آهنگی

امیرانی

"خلیفه الله"...
ما را در سایت "خلیفه الله" دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dmzamiranib بازدید : 25 تاريخ : يکشنبه 21 آذر 1395 ساعت: 23:24

شور و شیرین همه جمع‌اند در این خانه خوبانگرگ‌ومیش و گله و قافله مسخ از نی چوپان نه شرابی،نه سرابی ، همه خاموش و دل آرام نه تزلزل ، نه تضرع ،نه هراس از مه طوفان همۀ شهر درآرامش و مشغول دعا گویی مرشدنه جنونی ، نه سروری ،همه از عشق گریزان نه زند تیشه فرهاد به کوهی ،نه کند ویس گلایه نه بچرخد دل دلداده چنان گوی رها گشته چوگان نظری نیست بتان را که همه سنگ دلانند مهینانعافیت ترک جنون است و جنون شور نظر بازی رندان چه رکودی ،چه سکوتی ، چه رها گشته غزالیو کساد است در این خانه ، شب بی شررمعرکه گیران ساقیا؛ صبر تمام است در این دیر معافیت از میتوبه بشکستم و می ریز،شوم بازهمان موج خروشان "امیرنی" "خلیفه الله"...ادامه مطلب
ما را در سایت "خلیفه الله" دنبال می کنید

برچسب : کلبه آرامش,کلبه ارامش ذهن,كلبه ارامش, نویسنده : dmzamiranib بازدید : 20 تاريخ : يکشنبه 21 آذر 1395 ساعت: 23:24

شبی که صبح فراقش به تعزیت نتوانم
لبی به می نزنم تا، دیده بر رخش بنشانم

الی سحر به تمنی ، دریغ شام تحلی
که میرود همه جانها ، طلب توان نتوانم

مرا نه هوش و نه معنا ،نه خواهش ونه تقلا
چو مسخ رفتن لیلا ، دگر غزل نتوانم
"امیرانی"

"خلیفه الله"...
ما را در سایت "خلیفه الله" دنبال می کنید

برچسب : شب آخر,شب آخر داریوش,شب آخر ماه رمضان,شب آخر داریوش متن,شب آخر ماه صفر,شب آخر امیر عظیمی,شب آخر هایده,شب آخر در تایلند,شب آخر داریوش 320,شب آخر لب دریا, نویسنده : dmzamiranib بازدید : 52 تاريخ : يکشنبه 18 مهر 1395 ساعت: 6:40

همه هستی ام فنا شد،به امید ماه روئی

وتباه شد جوانی و نمانده های و هوئی


نفسم به آخر آمد ز چه رو نیامد آن گل

همه جا کشیده ام سر ، تو بگو کدام سوئی


به خدا جهان نیرزد ،به دوقطره اشک مستی

و به یکدمی نشستن ،به بر "لطیف خوئی"

"امیرانی"

"خلیفه الله"...
ما را در سایت "خلیفه الله" دنبال می کنید

برچسب : اشک مستی,به سلامتیه اشک مستی, نویسنده : dmzamiranib بازدید : 34 تاريخ : يکشنبه 18 مهر 1395 ساعت: 6:39

 

جانا بیا و کرم کن ، به غلامی ببر مرا


گویا که بندگیست کارظریفان دراین سرا



من که غلام هر"سه جهانم" به جورجبر


زین پس جفا نکن ، به پشیزی بخر مرا


"امیرانی"

"خلیفه الله"...
ما را در سایت "خلیفه الله" دنبال می کنید

برچسب : تمنا,تمنای وصال,تمنا تابش,تمنای وصال مختاباد,تمنارت,تمنا سروری,تمنارت القل,تمنارت سكيكدة,تمنا برای نفس کشیدن,تمناي وصال, نویسنده : dmzamiranib بازدید : 15 تاريخ : يکشنبه 18 مهر 1395 ساعت: 6:39

تو میگفتی که از عشق و طلوع یار میترسی و از آغاز هر نوعی پریشانی که پایانش شب تب دار، میترسی واز آواز وساز و مطرب و دمساز و خنیاگر و از شب انتظاری ها و از هر جنس، شور و بی قراری در قرارستان و از آلام بی غمخوار میترسی و من در کوچه باغ مهر میگفتم چرا ای یار میترسی؟ که من هستم و با یاد تو سر مستم بده دستت بر این دستم .... عجب ترسی ،عجب ترسی کنون ژولیده  در این کنج میخانه چنان فرمایشت را فهم دل کردم که ای مه روی بی تکرار برای من تو میترسی !!"امیرانی" "خلیفه الله"...ادامه مطلب
ما را در سایت "خلیفه الله" دنبال می کنید

برچسب : ترسناک,ترس,ترسا فیدالگو,ترسناک ترین فیلم دنیا,ترسناک ترین فیلم,ترسناک به انگلیسی,ترسناک ترین فیلم 2016,ترسناک ترین فیلم جهان,ترسا,ترسو به انگلیسی, نویسنده : dmzamiranib بازدید : 21 تاريخ : يکشنبه 18 مهر 1395 ساعت: 6:39

گفتند! از کرامت می ، بی‌خبر شدی  بر میکده شوریده و مست از حذر شدی ایام عیش ندانی و نگیری خبر زمی گویا که فلسفه خواندی، پرضرر شدی! ز احوال تو تا حال من ، یک پیاله استخم را نجسته‌ای که چون ، محتضر شدی عقلت سلیم و گرامی ، ای منتهای شورعاقل شدی و برفتی و بی شرر شدی عاشق نبوده‌ای ، که چنین بنده گشته‌ایدریوزۀ خردشده ، خم تا کمر شدی آتش به‌غایت است و دل ما شراب خواهای تحفه؛من چو گرگ و شما چون قمرشدی من را همان گدایی ساقی ، خدایی استمستم ، ندارم حاجتی که شما بی ثمرشدی "امیرانی " "خلیفه الله"...ادامه مطلب
ما را در سایت "خلیفه الله" دنبال می کنید

برچسب : عاقلان نقطه پرگار وجودند,عاقل,عاقل اندر سفیه,عاقل نجران,عاقلة,عاقلان دانند,عاقل بالانجليزي, نویسنده : dmzamiranib بازدید : 17 تاريخ : يکشنبه 18 مهر 1395 ساعت: 6:39